جدول جو
جدول جو

معنی به جر - جستجوی لغت در جدول جو

به جر
دورتر دوردست، پایین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از به جز
تصویر به جز
حرف استثنا، جز، غیر، غیر از، الّا، مگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از به جا
تصویر به جا
کاری یا امری که در موقع مناسب و شایسته انجام شود، درخور، لایق
فرهنگ فارسی عمید
(اَ طَ بَ)
جرجانی. ابن سلیمان الدارمی عیسی تابعی است و از عبدالله بن عمر روایت کند. در تاریخ اسلام، تابعی به کسانی اطلاق می شود که از صحابه پیامبر اسلام (ص) علم و دین را دریافت کرده اند. این افراد نقش بسیار مهمی در حفظ و انتقال سنت نبوی داشته اند و به دلیل نزدیکی به صحابه، دارای اعتبار و ارزش علمی بالایی در علوم اسلامی، به ویژه حدیث، فقه و تفسیر هستند. بسیاری از مکاتب فکری اولیه جهان اسلام بر اساس تعلیمات همین تابعین بنا شده اند.
لغت نامه دهخدا
یزید بن عبدربه جرجسی. از علماء حدیث است. وی به گفتۀ ابن ناصرالدین در 224 هجری قمری درگذشت. (از شذرات الذهب ج 2 ص 56)
لغت نامه دهخدا
به غیر، جز، سوا، غیراز، مگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بی مزه، از میل انداختن، امساک در پذیرفتن، ابا کردن، بی مزه، از میل انداختن، امساک در پذیرفتن، اباکردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نامناسب، نامطلوب، مطلوب، حالت دلخواه (این واژه در مناطق
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم سر به زیر، سرازیری
فرهنگ گویش مازندرانی